کرونوس – در اساطیر مسیحی آمده است که در هنگام تولد مسیح، سه پیشگوی پارسای پارسی که تولد او را پیشگویی کرده بودند برای تقدیس او حاضر میشوند. گفته میشود این سه جادوگر، مُغهای معروف ایرانی بودند.
گفته میشود مغها یکی از ۶ طایفهی اصلی مادها بودند که در غرب و جنوب غربی ایران فعلی زندگی میکردند و در جادوگری، پیشگویی و طالعبینی مهارت داشتند. از این طایفه نقلهای زیادی در همهجای مسیحیت وجود دارد. آنان مشاورین خشایارشاه بودند و اگر یادتان باشد، بردیای دروغین نیز یکی از این مغها بود. عدهای از مغها روزی به دیدار پادشاه هرود رفته و از آنجا راهی بتلهم میشوند که گفته میشد مسیح قرار بوده در آنجا به دنیا بیاید.
تقریباً در همهی فرهنگها، قبل از شکلگیری مذهب، جادوگری و رمالی وجود داشته است. سحر و جادو از ابتدای شکلگیری تمدن با بشر بوده و تنها در هنگام طالع شدن مذاهبی مثل یهودیت و مسیحیت بود که شروع به محو شدن میکند. در واقع، نوع برخورد مسیحیت با جادوگران که آنان را کافر و مستحق مرگ میدانستند، بیانگر نوعی حسادت تاریخی علیه این جماعت است.
اما جادوگران چه کسانی بودند و چرا پس از هزاران سال از اعتبار جادوگری و سحر کاسته نشد؟
همهی مردم باستانی تا حدی به جادو و سحر اعتقاد داشتند. از لوحهای بهجا مانده از اعماق تاریخ و آنچه سینه به سینه برای ما نقل شده است میتوان نتیجه گرفت که مردم فرهنگهای مختلف، بسیاری از مشکلات خود را از طریق انواع جادو رفع و رجوع میکردهاند و اعمال جادوییای همچون فالگیری، تاروت و کفبینی در مواقع زیادی تنها انتخاب موجود برای تصمیمگیری بشر پیشاتمدن بوده است.
زیگموند فروید، پدر علم روانکاوی طی دستکم سه کتاب خود که معروفترینشان «توتم و تابو» است، به ساختارهای جامعهی انسانی پیش از رسیدن به تمدنهای مذهبی میپردازد. انواع نهیها، توتمها، بتها و قواعد خانوادگی که در قبایل بدوی وجود داشت، تحت بررسی موشکافانهی فروید قرار میگیرد. اما در قسمتی از این کتاب، فروید مهمترین ویژگی انسانی را که به جادو و سحر اعتقاد داشت، «قدرت مطلق ذهن» او میداند. فروید معتقد است انسان وقتی مسلح به ذهنی آگاه میشود که در آن تصاویر و زبان وجود دارد، کمکم قادر میشود مسائلی را در ذهنش ایجاد کند و به اصطلاح «فکر کند». اما زمان زیادی برای این انسان طول میکشد که به طور کامل تفاوت دنیای اشیا را با دنیای ذهنی خودش درک کند.
اما انسان سرانجام به جایی میرسد که میتواند شک کند. تفکری شبیه نوعی تفکر انتقادی در انسان باعث میشود او به اعمال جادویی شک کند و به تفکر سازمانمند بنشیند.
اما پیش از گزار سحر و ساحری به سمت علم و دانش، مردمی که ذهنشان قدرت مطلق داشت، با مشاهدهی تناقضاتی در زندگی خود و وقتی میدیدند نمیتوان همهی مسائل را با توسل به سحر و جادو حل کرد، بخشی از اقتدار مطلق خود، یعنی فردیت خود را به خدایان دادند. فروید، با نتیجهگیری از مطالعات محققین دیگری نظیر تایلور و فریزر ادعا میکند شکلگیری خدایان بدین شکل انجام گرفت. انسانها بخشی از اقتدار خود را به خدایان یا بتها دادند که بتوانند به راحتی افراد یا چیزهای دیگر را در مورد اتفاقات ناخوشایند مقصر جلوه دهند.
سرانجام جادوگران پس از مدتها جنگ با مسیحیان، با اعمال زور مسیحیت از صحنهی زمین محو شدند. در تاریخ میخوانیم افراد زیادی به اتهام اقدام به جادوی سیاه در اروپا سوزانده میشدند و کسانی که کیمیاگری یا ستارهشناسی میکردند مجبور شدند مخفیانه به زندگی ادامه دهند.
پیشنهاد میکنیم ویدئوی ما را به فارسی در یوتیوب یا آپارات ببینید. همچنین برای دانلود نسخهی فارسی کتاب «توتم و تابو» از سایت ما، اینجا را کلیک کنید.
همینجوری سر سری هم تاریخ ایران خونده باشید مغان یا همون موبدان زرتشتی و دین زرتشت جادوگری و دیو و … رو سرزنش میکرد یا به قول امروزی گناه میدونست.
و اون سوشانیس که مسیحیان میگفتند زرتشتی ها پیشگویی کردند.
سوشانیس هم به معنی تغییر و نوآوری و یا توسط یک فردی انجام میشود.
:/
ما طبق اطلاعات موجود در دایرةالمعارف ایرانیکا، بریتانیکا و منابع موثق دیگهای این مطلب رو ذکر کردیم که در صورت تمایل لینکشون رو هم در اختیارتون قرار میدیم. اگر شما هم منابعی دارین، خوشحال میشیم در اختیارمون قرار بدین.
با تشکر از شما بخاطر مطالب بسیار مفید و فوق العاده ای که گذاشتید