آویز دندان خرس در میان شواهدی از نخستین حضور انسان در اروپا

کرونوس – بقایای فسیل‌شده‌ی هوموسیپین‌ها که در غاری در جنوب شرقی اروپا کشف شده نشان می‌دهد که انسان‌های اولیه با هم‌آمیزی با جوامع نئاندرتال ساکن اروپا و سپس راحت شدن از شرشان، بسیار پیش‌تر از آن‌چه تصور می‌شد در قاره‌ی اروپا ساکن شده‌اند.

تصور عمومی بر این است که انسان‌های مدرن در حدود 45000 سال پیش به اروپا مهاجرت كرده و جایگزین نئاندرتال‌هایی شدند که بین 39000 تا 50000 سال پیش در این قاره زندگی می‌کردند. اما به دلیل فقدان بقایای فسیلی، زمان رسیدن آنان به اروپا و نقشی که این هوموسیپین‌ها در از بین بردن پسرعموهای اولیه‌ی خود داشتند، برای مدت‌ها موضوع داغ بحث در محافل علمی بوده است.

غار باچو کیرو در بلغارستان شامل ۴ طبقه است و گالری‌ها و راهروهای پارینه‌سنگی در آن تا 3600 متر امتداد دارد. این غار برای نخستین بار در سال 1938 کشف شد و شهرت آن بیشتر به دلیل لایه‌بندی متمایز آویزها، اسلحه‌ها و سایر آثار باستانی است که در سراسر رسوب آن قرار گرفته. کاوش‌هایی که در دهه‌ی 1970 در این غار به انجام رسید منجر به کشف قطعاتی از بقایای انسانی شد که متعاقباً از بین رفتند. در سال 2015 محققان موسسه‌ی ملی باستان‌شناسی و موزه‌ی صوفیه به همراه گروه فرگشت انسانی در انستیتوی مردم‌شناسی تکاملی ماکس پلانک به منظور روشن کردن داستان پیچیده‌ی اجداد اولیه‌ی ما به این مکان بازگشتند.

 

 

بر اساس تخمین‌هایی که در دو مطالعه‌ی منتشر شده در Nature و Nature Ecology & Evolution آمده، قدیمی‌ترین گونه‌ی شناخته شده از هوموسیپین‌ها در دوران پارینه‌سنگی زبرین زیست می‌کرده‌اند. این دوران بین 12000 تا 50000 سال پیش از عصر سنگ بوده. مقاله‌ی اولی به بقایای انسان‌تباران و همچنین مصنوعات تازه‌کشف‌شده از آنان در غار می‌پردازد که شامل استخوان‌های حیوانات و همچنین یک دندان و چهار استخوان انسانی است که پس از آزمایش DNA و پروتئین معلوم شد متعلق به هوموسیپین‌ها هستند. در مجموع، مصنوعات و بقایای کشف شده در این سایت شواهدی محکم و دقیق برای تاریخ‌نگاری رادیوکربن به دست می‌دهند که تجزیه و تحلیل بر روی چینه‌شناسی و همچنین بسیاری از لایه‌های رسوبی موجود در غار را ممکن ساخته است.

در این غار در حدود 14000 استخوان و 2000 ابزار سنگی حفاری شده – قدمت این «توده‌ی بسیار زیاد مصنوعات» با استفاده از تاریخ‌گذاری رادیوکربن بین حدود 44000 تا 47000 سال تخمین زده شده است. DNA استخراج شده از کلاژن درون استخوان‌ها (توده‌ای که در غضروف، استخوان و تارهای پیوندی بدن یافت می‌شود) نیز به همین بازه‌ی زمانی تقریباً بین 42000 تا 45000 سال اشاره دارد.

 

 

تعدادی از زیورآلات، ابزار، اسلحه و یک آویز ساخته شده از دندان خرس مشابه مواردی هستند که پیش‌تر در سایت‌های مرتبط با نئاندرتال‌ها یافت شده بود و نشان می‌دهد تا پیش از مرگ نهایی نئاندرتال‌ها بین این دو گروه تعامل وجود داشته است.

این یافته‌ها نشان می‌دهند كه انسان‌های مدرن 45000 سال پیش به منطقه‌ی اوراسیا وارد شدند. این تاریخ بسیار قبل‌تر از تاریخی است که اطلاعات به‌دست آمده از مجموعه غارهای Kent’s Cavern در انگلستان و جزیره‌ی کاوالو در ایتالیا به دست داده بودند. این بازه‌ی زمانی با بازه‌ی زمانی حضور نئاندرتال‌ها در این منطقه همپوشانی دارد. احتمالاً انسان‌های اولیه پیش از این که نئاندرتال‌ها را از گود بازی بیرون کنند، بر رفتارشان تأثیر گذاشته و آنان را تغییر داده بودند.

تسنکا تسانوا از مؤسسه‌ی ماکس پلانک در بیانیه‌ای گفت: «دوران پارینه‌سنگی زبرین اولیه در غار باچو کیرو قدیمی‌ترین شواهد شناخته شده از این دوران در اروپا را به دست ما داده است. در این عصر، ابزارهای سنگی به روش جدیدی ساخته شده و شامل رفتارهای جدیدی از جمله ساخت زیورآلات شخصی است که با آن‌چه ما تاکنون در مورد نئاندرتال‌ها می‌دانسته‌ایم تفاوت دارد.»

«عصر پارینه‌سنگی زبرین احتمالاً نخست در جنوب غربی آسیا شکل گرفت و پس از آن به دلیل پخش شدن سریع هوموسیپین‌ها در اوراسیا می‌توان آن را در غار باچو کیرو در بلغارستان تا سایت‌هایی در مغولستان یافت. هوموسیپین‌ها در این دوران روی جوامع باستانی این مناطق تأثیراتی ایجاد کرده و سرانجام جایگزین گونه‌هایی همچون نئاندرتال‌ها و انسان‌تباران دنیسووا شدند.»

نویسندگان یادآور می‌شوند که ادامه‌ی کار در این زمینه برای درک زمان وقایع مهم در سازگاری انسان‌تباران و فرآیندهای جمعیتی در این دوره در تاریخ بشر بسیار مهم است.

 

درباره هیأت تحریریه

این مقاله توسط هیأت تحریریه نوشته ویا ویرایش شده است. عضویت در هیأت تحریریه با توجه به «شرایط همکاری با کرونوس» برای عموم آزاد است.

آیا می‌دانستید؟

ریشه‌های ستاره‌شناسی در مسیحیت و ادیان آسمانی

در عصر ما داستانی وجود دارد که بسیاری از مردم دنیا عمیقاً به آن اعتقاد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *